داستان فیلم
در قسمت قبل مشاهده کردید که خانواده نقی به مشهد رسیدند و به خانه اوس موسی رفتند هما به بیمارستان رفت تا پزشکان دل درد او را درمان کنند و در عکسی که از معده او گرفتن مشخص شد یک حلقه درون معده او است و همان حلقهای بوده که رحمت درون بستنی گذاشته بود تا از فهیمه خواستگاری کند اما هما آن را بلعید. در ادامه رحمت از فهیمه خواستگاری کرد و پاسخ مثبت گرفت اما مشکل از آنجا آغاز شد که باید بهتاش را هم راضی میکردند اما بهتاش به این راحتیها راضی نمیشد و هر کدام از آنها به گفتگو با او پرداختند تا در اینکه در نهایت گفت میخواهم با رحمت به صورت تن به تن گفت و گو کنم و رحمت از این بابت ترسیده بود و برای گفتگوی رودررو با بهتاش مقاومت میکرد تا اینکه راضی شد با او در کوهسنگی که یکی از مناطق مرتفع مشهد است دیدار داشته باشد اما به شرط اینکه اوس موسی او را زیر نظر داشته باشد.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.